درونم کسی را میبینم که من...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

درونم کسی را میبینم که من است و نیست
در ماورای من نشسته فخر میفروشد و نیست
گاهنامه ایست مصور ،عاقل انگاره ،،جاهل ضمیر
بامن میگفت هربارسم خرت بود که غبارش هم نیست
وقت صدا زدن نگاهش به من است
و تکانی به سرش که هیچ ماوایم نیست
بامن است ونیست وبا طعنه خطابم میکند
هیچ ات آدمیت گونه تو نیست که نیست
چون شناس است مرا قلدر مابی میکند
نام خود وجدان نهاده هیچ هم لوامه نیست
راه روشن مستتر کرده و راه تیره صبح
چهار راهیست که راهش نیست نیست
آشیان دل مینای مرا برد به دریوزه گری
کاسه ای بود که بالیدن من بود دگر هیچ که نیست
حال با او مانده حبسم ،ذهن را در یک بدن
این دوگانه خلق و خوی‌ام چاره نیست

پویا شارقی بروجنی
ZibaMatn.IR
شازده کوچولو
ارسال شده توسط
ارسال متن