گفتا موعد نمیدانم ولی ره هادگرگون...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

گفتا‌موعد نمیدانم ولی ره هادگرگون کرده اند
کز شوق آن موعود، جان را پخته و خون کرده‌ اند
در چهره‌ ها پیدا امید صبح ظهور یار ما
کز نور مهدی، شام غم را هم سپیدافزون کرده‌اند
درد فراقش برده خواب از دیده‌های خسته‌ات
چشم انتظارش را تو چون دریای پرخون کرده‌ای
شب را به یاد نام او بیدار و گریان سر شدی
هر لحظه را با ذکر او گلشن و افزون کرده‌ای
چون سروِ آزادِ وفا، بر عهد پایبند مانده ای
با اشکِ شوقش خاک دل را عطر گلگون کرده‌ای
ای آنکه در میدان او، از جان خود بگذشته‌ای
این عاشقی را هدیه بر مولای معصوم کرده‌ای

عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن