روزی خاکستری...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های عبدالحمید شریفی
- روزی خاکستری...
🔹🔷💠💠
🔷
💠
💠
روزی خاکستری از زمستان بود
و آسمان و زمین سرب اندود به نظر می رسید
از ورای شاخه های درختی خشک ، که زندگی را وداع کرده بود
تیره ابری با نور زرد غروب ، چشم اندازی حزن انگیز پدید آورده بود و فضا را از حس سوگواری می آکند
باد غربی پیام های اسرار آمیزی از کائنات می آورد و در گوش بادام های وحشی مرثیه ای را زمزمه می کرد و زوزه کشان از میان ترکه های سبزشان می گذشت
در این میان ، تنها پرندگان بازیگوش بودند که بر امواج باد سوار می شدند و در فضا معلق می ماندند و آنگاه بال فرو می بستند و بسان شهابی به اعماق درّه فرو می رفتند
و بدینسان احساس سرزندگی را باز می آفر یدند و آرامش از راه می رسید و توهم اینکه سیارکی سرگردان اکنون زمین را نابودخواهد کرد از میان می رفت
تفسیر با هوش مصنوعی
متن، تصویری حزنانگیز از یک روز زمستانی خاکستری را ترسیم میکند. آسمان و زمین تاریک، درخت خشکیده، و ابرهای تیره، حس اندوه و سوگواری را القا میکنند. اما بازیگوشی پرندگان در میان باد، نشاطی موقت به فضا میبخشد و توهم نابودی را از بین میبرد. تصویر کلی، تضاد بین یأس و امید است.
اشتراکگذاری