در شهر پر آشوب باورها گوساله...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار سید هادی محمدی
- در شهر پر آشوب باورها گوساله...
در شهرِ پُر آشوبِ باورها
گوساله ی کوری دَهن وا کرد
اِفلیج نعشش بر سَرِ خودکار
یار و مریدی تازه پیدا کرد
از شاخ تا دُم سجده لیسیدند
خُفاش های پهنِ بر دیوار
دنیای تنگش صندلی با چرخ
نُشخوار های سَمّی و بیمار
در لابلای معده ی تزویر
مُشتی منافق لیز میخوردند
از ترس، در پستوی نامردی
ته مانده ی ناچیز میخوردند
زنگوله بر زنگوله میلغزید
در سمفونی های زمین خورده
هر گوسفندی فلسفه میخواند
با یک هیولای پدر مُرده
آغوزِ سرخِ انتحاری را
سمت دُعا با حُقّه دوشیدند
زالو صفت های پلاسیده
جوراب را بر کَلّه پوشیدند
دست خدا باران شد و درخواب
بر بامِ پیشانی چوپان ریخت
فانوس را با نفت خیساند و
خورشیدکی بر چوبدست آویخت
در کودتای آغلِ تب دار
تن از سَرِ گوساله منها شد
هر شَقّه از دنیای تبدارش
در فاضلاب کوچه ای جا شد
بعد از غروب بوسه ی چاقو
فریاد سگها بی صدا مانده
از آن همه نیرنگ نا فرجام
مامای ناکوکی، به جا مانده
16 شهریور 1401 شمسی
پس نوشت :
نیکی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
تفسیر با هوش مصنوعی
شعر، تصویری تلخ از جامعهای فساد زده و مملو از ریاکاری و نفاق ارائه میدهد. گوساله کور، نماد مردم سادهلوح و بیگناه است که توسط منافقان و قدرتطلبان (خفاشها) سوءاستفاده میشوند. انقلاب ظاهری (کودتا در آغل) به هیچ نتیجهای جز ویرانی و فساد بیشتر نمیانجامد و در نهایت تنها یک مامای ناکام باقی میماند. شعر به طور طنزآمیز و کنایهآمیز، وضعیت نامطلوب جامعه را به تصویر میکشد.