چرا پرسی از سنگی که خاموش...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار سید اسلام فاطمی
- چرا پرسی از سنگی که خاموش...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
چرا پرسی از سنگی که خاموش ست!؟
سنگی که بیمار و شبیه من
با هر غروب خاطره ای دارد!
سنگی که تلخیص یک کوه و
تصویر عاشقانه غم و اندوه ست!
در ایام جانسوز زمستانی
در لَحِظات سرد فراموشی،
در اوج بی قراری و خاموشی
ناگهان آواز منجمد شده ای خواند و
دگر نهال واژه ای نکاشت و
فرقی هم ندارد که
چرا ابرها دگر نمی بارند!
دچار غمِ زمانه شدن دردی ست
که یاری بجز کینه نخواهد داد!
سنگی کان روزا به شیشه وفا کرد و
این روزا تجسم آوار ست!
وقتی دگر از عشق
کسی نمی گوید
وقتی تو را نمی فهمند
باید هم به مثل سنگ بودن حق داد
باید هم تسلیم شد
شاید هم ناچارند
شاید تسلیم آوارند
یا هم از قصه های ابر و باران دلگیرند..!
سیداسلام فاطمی
ZibaMatn.IR