تو از رازی که بر لب...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 6 رای

تو از رازی که بر لب می رساند جان چه میدانی

تو ازاین های وُ هوی خفته درحرمان چه میدانی

پر از فریادم اما... با سکوتی تلخ درگیرم

تو از دوری وُدردوُحسرت وُهجران چه میدانی

مرادرساحلی آرام میبینی وُمحوَم میشوی اما

تو از دلتنگیِ این موجِ سرگردان چه میدانی

فرو میریزم از این لرزه های تلخ وُ پُرابهام

تو از پسلرزه های این دلِ ویران چه میدانی

همه بود وُ نبودِ من دراین هول وُ ولا گم شد

تو از این عاشقِ گمگشته ی حیران چه میدانی

بیا آرام درگوشِ دلت نجوا کنم ای عشق

تو از بغضِ نفسگیروُ غمِ پنهان چه میدانی

ZibaMatn.IR
19.Kevin_redman.41
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، بیانگر دردی عمیق و پنهان است. شاعر از مخاطبش می‌پرسد که آیا از رازهای درونی، حسرت‌های نهفته، درد دوری و تنهایی، و ویرانی‌های روحی او آگاه است؟ او عاشق گم‌شده‌ای است که در سکوت و غم پنهان دست و پا می‌زند و مخاطب را دعوت می‌کند تا به نجواهای دلش گوش فرا دهد.

ارسال متن