متن سکوت تلخ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سکوت تلخ
آنکه همیشه از من و از عشق میسرود
این بار پشت جمله اش اما گذاشته..!!!
به سکوت رسیده ام
دردنیای وارونگیها
جای حرفی باقی نمیماند
حرفها همه تیغ دارند
و دنیا پراست از جلاد و تیغ
عصیانگرانی که زبانشان ،یکه سوارانند
و تویی که می باید روانت زخمی شود
ایجاست که سکوت هدیه حضرت دوست نجاتت میدهد
**زخمِ بینام**
دیگر نمیپرسم،
نمیخواهم بدانم
که این درد از کدام سایه افتاد
بر تنِ خستهام.
دیگر نمیگویم،
چرا که واژهها
در گلوی شب گیر میکنند
و هیچ سحری
برایشان راهی نمیگشاید.
تنها در گوشهای مینشینم،
در دلِ خاموشترین ساعت،
جایی که زخمها،
آهسته
در رگهای شب شنا میکنند.
حقم...
دزدیدند صداقت صدایم را؛
و سکوت است آن سوی امواج؛
نیست واکنشی از احساس؛
ره به جایی نیست در کششِ پنجرهها؛
چه نامردند ثانیههای التهاب!
سکوت تلخ خودت را،شبی به معرکه بشکن
از این هوای نفس کُش، بکِش تمامی دامن