متن غم پنهان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غم پنهان
لبت با لبم گفت و گو میکند و خونم چو می در سبو میکند
بسوزد لبت همچو آتش تنم و خاکسترم زیر و رو میکند
نشاند مرا در بر آینه مرا با خودم روبهرو میکند
سر من جهان را به چالش کشد خودش کار ما پشت و رو میکند
تن...
درونم پر ز دلتنگی ایست، ولی چشمم نمی بارد.
گرچه جانم کرده باور، منتهای مِهر را
لیک راهی نیست تا، آغوشِ عشقآویزِ مِهر
چه حسرت های پنهانی
میان سینه دارم از تو ای دوست.
خبر داری که چشمان سیاهت
شده عشقی پنهان در وجودم.
کاش، میگشت رها، از تبِ تنهایی خویش
لحظههای عطشِ پُرغمِ پنهانیِ من