غزل یلدای بی چراغ شب آمد...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار علیرضا فاتح
- غزل یلدای بی چراغ شب آمد...
امتیاز دهید
5 امتیاز از 8 رای
غزل «یلدای بیچراغ»
شب آمد و بر سفرهی ما نان نمیرسد
جز آهِ دلِ خسته به مهمان نمیرسد
نه قصهی شیرین، نه نوای دلانگیز
جز زمزمهی فقر به دوران نمیرسد
انار ز رخسارهی ما رنگ باخته است
به باغِ دلِ پژمرده، باران نمیرسد
پسته به خموشی شده قفلِ لبِ غریب
خنده به دلِ خستهی انسان نمیرسد
فالِ خوشِ حافظ همه بیجان و بیامید
جز حسرتِ فردا به دیوان نمیرسد
اما به دلِ شاعرِ غمناک، همچنان
جز آرزویِ مهر به پایان نمیرسد
«یلدا تنها شبِ بلند سال نیست؛ برای بسیاری، بلندای فقر و اندوه است. این شعر، صدای سفرههای خالی و دلهای پریشان است.»
فاتح
ZibaMatn.IR