یکبارگی کرد و دوست مانده در...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

یکبارگی کرد و
دوست مانده در دستش را زمین گذاشت
در. بهانه معجزت کرد
و در الایش چیرگی
ورنه دو روزی مانده بود تا اتمام
کفگیر تحملش گوی بر ته دیگ ساییده شد
انکس که جلوه رفاقتش قدیس خدایان بود
ما و دورخیان خیره ماندیم
که کدامین مجرم را نادانسته قضا میکنند و حکم
حتی به سرزمین من که حکم را فرمان خدا میبندد نیز
جرم را تفهیم میکنند بر ملاعین
به لعنت گفتنت قسم که خوشم به قساوتت که سختیش کمتر میکند سفر واپسین را
اینک ، حکم‌ حاکمی که نمیدانست تزویر را قطره قطره میدهند و مشت مشت شستشوی مغز حاصل میگیرند
و اینک محکوم که زرخریدوار به مهر مینگرد بر راه اش
شاید که سفیر توهینش ارام کند کنجکاوی را

پویا شارقی بروجنی
ZibaMatn.IR
شازده کوچولو
ارسال شده توسط
ارسال متن