زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

تا الان
چهل و چند هزارهٔ هول آور است
کسی نمی داند
من در انفرادیِ این دیوارها
چه می کنم،
زنده ام، مرده ام، بریده ام،
یا باز مثل همیشه
همان آرامِ آهستهٔ دریا و
خاموشِ بی دلیلِ بارانم.
عجیب تر اینکه
چرا هیچ فرقی میانِ جمعه
با سه شنبهٔ پس فردا نیست؟!
سه شنبه که پس فردا نیست!

الان چهل و چند هزارهٔ هول آور است
در به روی خود بسته ام،
خسته ام.
دلم
برای دست دادن با نزدیک ترین همسایه
تنگ است،
دلم برای دیدنِ ناگهانی یک دوست،
رو بوسی تشنه با باران،
بغل کردنِ هوا،
حتی ناخنک زدن به سینیِ بامیه،
و شوخی با کولیِ کف بینی
با منقلِ روشن اسفندش:
-کرونا به دور... کرونا به دور!
شهر، کوچه، دنیا،
تک و توکی عابر،
دوردست ها،هزاره، هول،
و لکنتِ دوستم مَمَدرضا
کنارِ پراید نمرهٔ سبزوار:
ت...ت...تجریش
دددربست از بزرگراه...!
.

به خدا خسته شدم
یک نفر به من بگوید:
انفرادیِ پدرسگِ این بی پیر
کی تمام خواهد شد...؟!
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن