گر نمی دیدم تورا
تمام روزهای بعد از تو
تکرار ملا ل آورِ رکود بود
گر نمی دیدم تورا
از پس کدامین شعر
آفتاب اندیشه ام می کرد طلوع؟
تو از میان خستگی ها
از میان التهاب نرسیدن ها
تمامیِ من شدی
گر نمی دیدم تورا
در پس کوچه ای، روزی
پشت چراغ قرمزی
وز میان انبوه چشم هایی
می پیوست نگاهم، با تو
و اندیشه ام؛
لبریز می شد، ز مرور نگاهت
بی شک
جهان تویی را
به قلبِ من، بدهکار بود
ZibaMatn.IR