زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

خاطره هایت را آویز کرده ام
به دامنِ خیالم؛
تا هر دَم می گردم به دورت...
آن هم بگردد و بچرخد به دورم...
اما افسوس...
که زبانم از غم نمی چرخد و لبی باز نمی شود...
آنهم این لبِ مانده از فراقِ لبخند...
من با ترکِ دل ،
درّه ی حسرت را از آجرهای خیالت،
یک به یک پر کرد ه ام...
و این سرگشتگی ام را ،
مدیون ماندنِ خیالت هستم ،
به پاهایش زنجیرِ آهنینِ دوستت دارم ، زده ام
که به اجبار بماند و باشد...
بداند و ببیند...
عالمِ سردِ خیال را....
دوست دارم برایت بگویم از بی قراری ستاره ی رویا،
که به تازگی به نگاهم چشمک میزند...
گویا نمی داند که این سارقِ زبده،
نگاهت را به سرقت نگاهش برده...
که نتوانست نگاهم را از نگاهت، مجزا کند؛
سارق شدنم که هیچ،
من اراده ای دارم به وسعت قاتلانی که
زنجیر به زنجیر می کُشند بیدادِ خیال را...
حتی خیالی که؛
با خیالِ خود در خیالِ خود ساخته اند...
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن