دلَت را آماده کن عزیزِ من،
برای روز های خوبی که قرار است
از حالا به بعدمان سَر کنیم؛
برای روز هایی که قرار است
شانه به شانه ی هم چشم باز کنیم
و حسرت بخوریم
تمامِ روزهایی را که سرِ راه هم قرار نگرفته بودیم؛
برای روز هایی که باید عادت کنم،
تا چایَم را به لبخندِ روی لبت هم بزنم،
و صبحم را به "صبح بخیرَت" گره؛
برای روز هایی که باید تمامِ راه های نرفته ام را،
تمامِ حرف های نزده ام را،
شعر های زمزمه نکرده ام را،
که باید تمامِ عکس های نگرفته ام را
کنارَت ثبت کنم؛
آماده باش جانم،
وقتش رسیده تا همین پاییز را لابلای تمامِ سرد بودن هایش
برایَت گرمِ گرم رقم بزنم؛
بعدِ اینهمه صبوری رسیدم تا موهایَت را
ببافم به آینده ای که انتظارش را داشتیم؛
خودت را برای روزهای پر از حال خوبِ هنوز نرسیده؛
برای روز های "نابِ دونفره"؛
خودت را،
برای یک دوست داشتنِ شیرین و داغ
وسطِ تکرارِ روزهای "یک نفره" ات
آماده کن جانِ من؛
"برای لحظه های پر از اتفاقِ نابِ
هنوز از راه نرسیده"!
ZibaMatn.IR