زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.0 امتیاز از 2 رای

سایه ام با من راه نمی آید
باز می گویم باید بروم
اما ایستاده ام تا گوش شوم
برای ازدحام ناگفته های مردی
که چترش را زیر باران
تنها به اندازه خودش باز نگه داشته...
.
گم می شوم در جهانی که جاده هایش را
از من پنهان کرده است...
نه از نشانه ها دل خوشی دارم
نه از پیدا شدن...
.
سایه ام را جا می گذارم...
در خودم می روم
جدی تر از جای دندان هایی که
بر تنم به انکار نشسته اند...
.
از این همه سکوت پنهان شده در خیابان
کاش آن مرد حرفم را شنیده باشد
که جاده های باز
از آغوش های بسته جذاب ترند
این آخرین نگفته ای است که از من جا می ماند...
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن