ای آشنای قدیم
ای کوه سبزپوش
پرمی کشد دلم
به اشتیاق و حسرتِ آن درّه ی عمیق
دوباره پاییز است
زندگی را نَفَس بکشم
زندگی کنم از نو
پُر کنم جامِ جانم را
از صدای صخره های خموش
از قلبِ بیشه ها
تا قلبِ جنگلِ خزه پوش
آه! من
پژواکِ خنده های کودکی ام را
دوباره می شنوم
در دانه های پرطراوتِ شِمش پوشِ کوهستان! ...
ZibaMatn.IR