من به دستان تو پل بستم به زیباتر شدن
از تو میخواهم از این هم با تو تنهاتر شدن
از تو میخواهم خودت را مثل باران از بهار
از تو میخواهم قرار روزهای بیقرار
هیچکس در من جونم را به تو باور نکرد
هیچکس حال من دیوانه را بهتر نکرد
ای که از تو باز هم زلف پریشان خواستم
من برای شهر دلتنگی باران خواستم
من برای شهر دلتنگی باران خواستم
من همانم که اگر مستم تویی در ساغرم
من از آنی که تو در من ساختی ویرانترم
من به دستان تو پل بستم به زیباتر شدن
از تو میخواهم از این هم با تو تنهاتر شدن
ZibaMatn.IR