متن دستان تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دستان تو
در خواب سنگین می رود دستان من این روزها
شاید که دستان تو را در خواب می بیند مدام،
ارس آرامی
نوازشِ نسیمِ روے صورتم
یادآورِ دستانِ توست...
چقدر خوب است ڪه نمے فهمے
درآن لحظه چه بر من مے گذرد...
وگرنه با نسیم هم، دست به یَقه مے شدے ...
دست هایم را بگیر
دنیای من میان دستان تو رسم میشود...
سبزینه ی انگشتانت ، ریشه های عشق را در مبانی ام رشد میدهد.
روشنای بی همتای من!
دوباره و صدباره بخوان من را به آغوشت!
زیرا آغوش تو جهانی ست که تاریکی های عمیق روحم را نور می بخشد...
ماه مرا نگریست ...
شب قصه خواند ...
زمان گذشت ...
آرزوی باهم بودن زمان را مکدر ساخت
تنها شاخه ها مرا فهمیدند
کسی از سر شاخه ها خبر نداشت
طوفان بی پروا آنها را شکست
ماه کنار من به مهمانی نشست
انتظار ابدیت را در مسیر عشق تثبیت کرد...
در خواب سنگین می رود دستان من این روزها
شاید که دستان تو را در خواب می بیند مدام
ارس آرامی
یک روز بارانی
یک لیوان چای
و دستان گرم تو
آخ که چه روزی میشود آن روز.........!
Silent eyes
رونق میکده ، از ؛ بادهٔ چشمان ِتو بود
هر چه آمد ،به سرم از لب خندان تو بود
در نظر خاطرت آمد ؛ قدحی نوشیدم
از ازل بود، که دل؛ بند به زندانِ تو بود
بی خبر از خود و آن نرگس مستت شده ام
جام می ، باز...
ابر و باد و باران
دانستند
دستان من...
در گرایش دستان تو
جان می دهند
رعناابراهیمی فرد (رعناابرا)
ماه مرا نگریست ...
شب قصه خواند ...
زمان گذشت ...
آرزوی باهم بودن زمان را مکدر ساخت
تنها شاخه ها مرا فهمیدند
کسی از سر شاخه ها خبر نداشت
طوفان بی پروا آنها را شکست
ماه کنار من به مهمانی نشست
انتظار ابدیت را در مسیر عشق تثبیت کرد...
[به حضرت پدرم(علی الرحمه)]
من گمان دارم،
دستان تو،،،
از هر قرآن و انجیلی
مقدس تر است!
...
این را از بوسه هایم
--بر دستانت،،
باور کن.
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
عجیب!!!
-- سرد است،،،
لحظه به لحظه عمرم،
بدونِ گرمای دستان تو!
♥
به دیدارم بیا
گرم شود
-- زمستانِ سرد...
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)