زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ب من نگو بهار آمد چرا ک زمستان خودش وقتی داشت میرفت خبر امدن بهار را ب من داد و برف با دیگر نیامدنش ورود بهار را ب من قول داد
ب من نگو بهار زیبا ترین فصل سال است چرا ک میبینمش و زیبایی هایش را با تمام وجود حس میکنم
ب من نگو بهار ینی فرصتی تازه برای از نو زاده شدن ک همین چند لحظه پیش اولین فرصت باغچه با تولد خویش این خبر را ب من داد
من ؛تمام زیبایی ها تازگی ها و جلوه گری های بهار را در مقابل خود میبینم و با تمام وجود حسشان میکنم اما هیچ کدامشان را قبول ندارم
چرا ک همه ی این زیبایی ها و تازگی ها وقتی تو در کنارشان نباشی دیگر برای من تازه نیستند و در حقیقت همان پارسالی ها هستند ک فقط لباس جدید بر تن دارند ک من از لباسهای جدیده روییده بر کالبد های کهنه و قدیمی بیزارم
من بی تو بهار را قبول ندارم چرا ک بهار با بودن تو و در کنار تو بودن است ک برایم زیبا و خواستنی می شود
بیا با من بمان و از آغاز امسال قبل از همه پرندگان مهاجر در آشیان دل من لانه کن و فکر کوچ پاییزی را تا ابد از سر بیرون بیانداز

بیا و بگذار با بودن تو بهار را قبول داشته باشم امپراطور قلبم:\A\:
ZibaMatn.IR

خاطرهءامیر ارسال شده توسط
خاطرهءامیر


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن