زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

در مسیری بی توقّف سالها هستم اسیر
خسته ام از زندگی دستان سردم را بگیر

زخمه ی ساز صدایت عقل را از من رُبود
نقش در اندیشه ام بستی و در لوح ضمیر

چشمهایت ساحل شعر و خیال و خاطره
من جناس ساده امّا، تو مراعات النظیر

من حسادت میکنم حتّی به عطرِ موی تو
یا به هر فردی که قدری با تو باشد هم مسیر

نام زیبای تو بر بوم خیالم نقش بست
در دلم عشقت عجین هست و جدایی ناپذیر

کاش میشد تا بباری مثل باران بهار
بر تن تب کرده ی احساس پاکم چون کویر

با دل شیدای من قدری مدارا کن، عزیز
سرکشیهای من دیوانه را جدی نگیر

تلخی ایّامِ هجران را به پایان آور و
باز کن آغوش گرمت را اگر چه دیرِ دیر
..
..
بهزاد غدیری
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن
×