گاهی نوشتن سخت میشود و از تو نوشتن سخت تر .. نمیدانم باید از چه بنویسم از تکرار غریبانه این روزها یا از حس های ضدو نقیض درون قلبم .. محبوبِ روزهای دورم میخواهم برای تو بنویسم .. از نبودنت نگویم که دردش رسیده به مغزواستخوانمان .. یا از بی اعتمادی و حس های بدی که ازخودت به جا گذاشتی .. از تصویر خوب درون ذهنم از تو که روز به روز خراب تر و کم رنگ میشود هم نگویم .. نمیخواهم بگویم آمدنت .. ماندنت .. بودنت در زمان هر چند کم اشتباه بود بلکه تجربه تلخ و شیرینی بود .. محبوبِ روزهای دورم .. این روزها فقط به حجم بی امان غربت این روزها فکر میکنم .. بعد از تو همه غریبه بودند همه غریبه شدند .. دارم فکر میکنم به همه چیزِ بعد از تو که هیچ چیزش شبیه سابق نشد .. تنهایی .. خنده .. گریه .. شادی .. غم .. لبخند .. خودم
هیچکدام شبیه سابق نشد .. گله ایی ندارم ...نه! همه این ها تبدیل شده به عادتی عجیب .. آدم به درد هم عادت میکند .. راستش بعد تو تبدیل به هیچ شدم ..
ZibaMatn.IR