زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
2.0 امتیاز از 1 رای

ای گل خوشبوی من دیدی چه خوش رفتی ز دست

دیدی آن یادی که با من زاده شد بی من گریخت

دیدی آن تیری که من پر دادمش بر سنگ خورد

دیدی آن جامی که من پر کردمش بر خاک ریخت

لاله ی لبخند من پرپر شد و بر باد رفت

شعله ی امید من خاکستر نسیان گرفت

مشت می کوبد به دل اندوه بی پایان من

یاد باد آن شب که چون بازآمدی پایان گرفت

امشب آن ایینه ام بر سنگ حسرت کوفته

غیر تصویر تو در هر پاره ام تصویر نیست

عکس غمناک تو در جام شرب افتاده است

پیش چشمانم جز این ایینه دلگیر نیست

آسمان تار است و در من گریه های زار زار

بی تو تنهایم ولی تنها نمی خواهم ترا

ای امید دل شبت آبستن خورشید باد

من چو خود زندانی شب ها نمی خواهم ترا

شاد باشی هر کجا هستی که دور از چشم تو

نقش دلبند ترا در اشک می جویم هنوز

چشم غمگین ترا در خواب می بوسم مدام

عطر گیسوی ترا از باد می بویم هنوز
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن
×