ای شهید خفته در آتش
البرز من کو؟ زاگرس کو؟
ای شهید خفته در آتش!
ای که آتش در نگاه تو,می سوزد و می تازد و آغوش می گیرد
آغوش تو آغوش گرما بخش رویاهای بی بال و پریست که سوختند و جوجه هایش در کنجی کز کرده اند
بلوط ها،خاطره ات را با صدای دارکوب ها مرور می کنند
ولی افسوس که صدایی نمی آید
بعد از تو سوسک ها بلوط ها را خوردند و باقی را
دست های سیاه می سوزانند و می فروشند
سایه های دلنشین از گرمای آتش فرار کردند و منتظر معجزه اند
دیگر بلوطی نیست نانی نیست...
البرز من کو؟زاگرس کو؟
ای شهید خفته در آتش!
*. *. *. *. *
در خیالم زاگرس می گفت با آتش؛
آتشت خاکسترم کرد دوستانم را بسوخت
من در این کوه جز درخت چیزی ندارم
این جوان را هم بسوز
البرز زارعی فرزند زاگرس
داوطلب و فعال محیط زیست
علت فوت: سوختن
در حال خاموش کردن اتش در کوه های زاگرس گچساران
تولد۱۳۶۱
وفات۱۳۹۹/۳/۳۰
ZibaMatn.IR