زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

تحمل میکنم فراغت را
نبودنت را...
نداشتنت را...
به من گفتی چرا هرچقدر من ابراز میکنم علاقه ام را نسبت به تو
تو با تبسمی مرموز سکوت میکنی؟
و تو چه میدانستی پشت آن سکوتم و زیر لبخندمرموزم راز عشق و فریادهای من عاشقت هستم نهفته بود...
تمام هستی من...
امروز که پایان جملاتت به من گفتی مواظب خودت باش بغصی نفرین شده راه گلویم را بست و دیگرنتوانستم صحبت کنم و تو محو شدی و تومیدانستی که من بدون تو نمیخواهم زنده بمانم...
چگونه میتوانم مواظب خودم باشم؟
من...من حتی بندکفشهایم را نمیتوانم گره بزنمهیچوقت کفش بنددار نخریدم چون گره زدنش برایم مشکل بود اما تو بالبخندکودکانه و زیباگفتی عشقم...من همیشه بندهای کفشت راه گره خواهم زد...
اکنون منم و کفشهای بدون گره و راهی بی پایان دراننظار امدن عشقم...
زیرا عشق...
عشق راهی ست
برای بازگشت به خانه
بعد از کار
بعد از جنگ
بعد از زندان
بعد از سفر
بعد از ...
من فکر می کنم
فقط عشق می تواند پایان رنج ها باشد..!
پایان رنجهای من زودبرگرد تا من در آغوش دنجت بدون دغدغه نفسهای آخرم را فدایت کنم...
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن