بر پشت بام خانه با شب می نشینم
چشمم را بر آسمان سیاه می گذارم
- به چه خیره ای؟!
+ به ستاره روشن
سال هاست بر او چشم دوخته ام
اما چیزی نمی گوید
برایش می رقصم
شعر می خوانم
تا سحر اشک می ریزم
فقط گاهی چشمک می زند
و دلم را بر سرم آوار می کند
- چشمک زدن ستاره برای زهره ست
+ شیفته ی من که شود
زهره را رها می کند
- من به تو ماه را می دهم
+ ستاره از ماه بزرگ تر است
نزدیک شوی، می بینی که خورشید است
- ستاره و ماه هر دو مال من هستند
ستاره سوزان است
رهایش کن
+ ماه کجاست؟
- خسوف شده
اندکی صبر کن، بیرون می آید
+ برای ستاره من خسوفی نیست
من او را حتی روزها هم می بینم
- نگاه کن ماه رخ نشان داد
+ ای شبِ مصلحت اندیش
دیگر چشم هایم سویی برای دیدن ماهت ندارد
مهدی فصیحی رامندی
ZibaMatn.IR