در این زمستان که خودش را هم دوست ندارد
تو ای دلیل من
که تا عمق استخوان مبتلای توام
و ترانه به ترانه
اشک به اشک
رویا به رویا
بودنت را تکرار میکنم
یا تمام موانع را کنار بزن
و بیا و بهار را دستانم بگذار
یا تمام خیالت را پاک کن
و من را با خودت گم کن
آری،
در این زمستانی که خودش را دوست ندارد
بی تو چگونه ممکن می شود که من زنده بمانم؟!
✍️مهدیه باریکانی
ZibaMatn.IR