زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.0 امتیاز از 4 رای

امشب اجازه اش را از خدا گرفته ام ، امشب نوشته هایم باید جور دیگر آغاز شوند ؛ به نام چشمان بخشنده و مهربانت
عشقت چه بی صدا درِ قلبم را زد و زمانی آمد که منتظر آمدن هیچ کسی نبودم
با آمدنت فهمیدم بودنت جبران تمام نبودن هاست ،جبران تمام خُرد شدن ها ،شکستن ها
با وجودت نه آرزویی مانده برای نرسیدن ، نه حسرتی برای خوردن
دوست داشتنت مانند نم نم باران است کم کم آمد وبه گُمانم به دِرازا بِکشد
اصلا من جای تمام کسانی که دلتنگت نمی شوند ، به جای تمام کسانی که بی تاب چشمانت نیستند ، به جای تمام یادم تورا فراموش ها ؛اصلا به جای خود خداهم دلم برایت تنگ می شود .
گاهی با خود فکر می کنم که چقدر دست های مردانه ات را که دست های کوچکم را در ان جای میدهی و نوازش میکنی دوست دارم تو تکیه گاه امن منی
میدانی دلبر جان من از قبیله ی زلیخا آمده ام آنقدر عشقت را جار میزنم تا خود خدا هم برایم کَف بزند
به قول شاعر تو: تمنای منُ و یار منُ و جان منی پس بمان تا نمانم به تمنای کسی
تو باید بروی در چشمانم تا بفهمی وقتی زیر چشمی نگاهت میکنم چقدر در نظرم زیبایی کاش بدانی چقدر باورت کرده ام ، کاش بدانی منِ بی دین و بی مذهب روزی چند بار برایت ذکر دوست داشتن زیر لب زمزمه میکنم
دِلبر خوش قدوقامتِ مَن ، یقین دارم تا زمانی که دستانم را در دستانت فشرده ای گویی آتش گلستان می شود و ماه دو نصف می شود و راه دریا برایم باز می شود وهر داستان ماورایی که تا کنون باور نداشتم برایم قابل باور می شود
جانانم خسته ات نکنم تا بودنت هست از هیچ نبودنی حراس ندارم
بمانی برایم تا ابدو یک روز🤍
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن