در شبی پر از ستاره
که پریشان کرده گیسو را
در آغوش زمین
مهتاب
می خواهد دلم
دیوانگی را با تو
ای دنیای من
ای شاه بیت مثنوی ِ عاشقی هایم
سکوت هر شبت را
پشت کوه فاصله
بشکن
میان برگ ریز لحظه ها
نامهربان با من
و با قلبم که محزون
و همیشه بی قرار است
شعر دلتنگی
بخوان
آری
برای بوته ی شب بوی تنها
تا برقصد
یاد تو
هر شب
میان قاب چشمانم
بادصبا
ZibaMatn.IR