حاشا کردنی نیست
گم کرده ای چیزیکه پیدا کردنی نیست
حرف دلی داری که معنا کردنی نیست
در صفحه اسرار گاهی می شود که
هر مطلبی پائین و بالا کردنی نیست
صد آسمان باران روایت می کند که
هر برکه خشکیده دریا کردنی نیست
ای بخت خواب آلوده تدبیر چه داری ؟
هر طالع برگشته سودا کردنی نیست
با طشت رسوایی که افتاد از لب بام
هر آبروی رفته حاشا کردنی نیست
این را تو می دانی که در بزم حقیقت
هر صحبت ناگفته انشا کردنی نیست
تشویش دستان تو را نادیده خواندم
کاری گره افتاده و وا کردنی نیست
ما کور مادر زاد دامان الستیم
پلک فرو افتاده بینا کردنی نیست
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR