دیر آمد و در گوش من افسانه...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مریم جوکار
- دیر آمد و در گوش من افسانه...
                امتیاز دهید
                
                
                
                
                    
                    
            
            
                        4 امتیاز از 2 رای
                    
                
                        دیر آمد و 
در گوش من 
افسانه دلداگی خواند 
از فکر من
 صد ناله شوریدگی راند 
دیر آمد و 
عاشق شدن چون 
دانه چیدن بر من آموخت 
کنج قفس را 
پر کشیدن بر من آموخت 
دیر آمد و 
بر روی دستش 
صفحه ای از یک رمان بود
داستان یک زن ،
یک زن دور از زمان بود 
دیر امد و 
در فصل برف پیری و 
سردی قهوه 
دنبال چای داغ داغ لاهجان بود
دیر آمد و 
 دیر امد و دیر آمد و
دیر امد اما….
قلبم میان هر دو دستش
در امان بود
مریم جوڪار دلارام
                    
ZibaMatn.IR
                    