خوب گوش کن
شاید تو هم بشنوی...
صدای پای دخترک را
با آن دمپایی قرمز ،
باچادرک سفید تابه تا
در همین کوچه آشتی کنان
به سمت آن خانه .....
همان که درخت نارنجش بلند است
با حوض گرد و قشنگ
با صد تا ماهی قرمز ....
عصمت خانم ...
تلفن کاریتون داره
پسرتونن ،
از جبهه زنگ زدن ،
مامانُم گفتن زودی بیایِت!!
گوش کن
تو هم می شنوی؟
صدای بازی دخترک ها
ده، بیست، سه پونزده.....☘️
✔️ پ . ن :
راستی عصمت خانم را دیدم
همین چند ماه پیش
خیلی پیر شده بود ، عصا می زد...
مهناز هستم، دختر فاطمه خانم....
بغلم کرد و گریست بسیار...
به یاد خیلی ها... به یاد زندگی...
و من هم...
بسیار....
به یاد هرچه که تمام شد....
به یاد مادرم
به یاد پدرم
و پسر عصمت خانم که نامش بر دیوار کوچه بود
کوچه شهید حسین سالاری....💐
نازی دلنوازی
ZibaMatn.IR