زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

در شب هایی که ده سال طول کشیده بودند
در غروب تاریک و درخشش ستارگان
من راه می رفتم با غم و انتظار
دلم پر از پرسش ها بود، بی جواب
از پیراهنمان فراتر می رفتم
با هر قدم یک خاطره جدید، خنده ای دلنگر
احساس سرزندگی و تغییر در همه جا
شب هایی که ده سال طول کشیده بودند
در جستجوی پاسخ ها به سوالات عمیقم
من در زمان سفر می کردم به گذشته
از زخمی شدن تا بهبود، از شکست تا پیروزی
شب هایی که ده سال طول کشیده بودند
اما در انتها، در روشنایی روز جدید
من به عنوان یک نفر تازه تر از پیش بیدار شدم
تمامی درسها و تجربیاتی که در شب ها طی کرده بودم
مرا به شخصیتی قوی و بزرگ تبدیل کرده بودند
شب هایی که ده سال طول کشیده بودند
من را شکل دادند، آماده تر از پیش
اکنون با شعله روشنی در دل، جلو می روم
برای رویاهای آینده ام، در سایه شب های طولانی
ZibaMatn.IR

خوش بین ارسال شده توسط
خوش بین


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن