در هر کافه و رستوران رویاهام را گرد کردم
از شهر به شهر رفتم، به هر نوک و کنار پرسیدم
تا با خیره چشمانی که گفتی که عاشق چایی و قهوه ام
برای پیدا کردنت تمام مرزها را گذر کردم
در هر لحظه امیدوار بودم که تو را بیابم
با آرزویی در دل، به روی تو می نگرم
تا یک روز، در یک کافه شیرازی با هم قرار بگذارم.
ZibaMatn.IR