زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 5 رای

حسّ مردادِ عطش:

جوششِ موجِ تپش، تکرار شد
حسّ مردادِ عطش، تبدار شد

دخترِ احساسِ رویای دلم
از ازل، با مِهرِ تو، بیدار شد

من به دنیا آمدم؛ تا بشنوم
گرمیِ مهری که با دل، یار شد

هُرمِ سینه، آتشی شد پُرشرار
سوزشِ نبضِ دلم، بسیار شد

لحظه های گرمِ احساساتِ من
داغ تر، از بوسه های یار شد

در انارستانِ داغ بوسه ها
سینه از سرخی، چنان گلنار شد

من چرا بیهوده می گویم سخن
وقتی آمالم به روی دار شد؟

حیف؛ کآن داغی که گفتم، نیست با
سینه ای که: سوخت و، بیمار شد

آنچه گفتم، جز تبِ رویا نبود
سینه کِی، از عشق، برخوردار شد؟

وقتی از دل می نوشت این سرنوشت
نقطه ی دل، خارج از پرگار شد

آرزو بود آن چه از دل گفته ام
حسّ غم، در سینه ام، انبار شد

آرزو مانده، به قلبم؛ تا که دوست
بشنود حرفِ دلی که: خوار شد

خارِ غم، در پای قلبم می رود
هرکجا پا می نهم، پُرخار شد

در قمارِ زندگانی شد، خُمار
چشمِ احساسی که در ره، تار شد

شاعر: زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)
ZibaMatn.IR

الهه‌ی احساس ارسال شده توسط
الهه‌ی احساس


ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن