در کوچه ی معشوق مرا راه ندادند...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 1 رای

در کوچه ی معشوق مرا راه ندادند!
کم بوده ام انگار! نشد! آه... ندادند...

این شاعر بی چیز چه می خواست که آن ها
از کیسه ی لطف و کرم شاه ندادند!

در حسرت دیدار چه شب ها که شکستیم...
از پنجره، یک خنده ی کوتاه ندادند!

دلسوخته ها عادتشان بود بسوزند
مردیم و به ما لحظه ی دلخواه ندادند...

مرداب گل آلود مگر چیست گناهش؟
که گوشه ی چشمی به من از ماه ندادند!

«سیامک عشقعلی»

ZibaMatn.IR
سیامک عشقعلی
ارسال شده توسط
ارسال متن