زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 4 رای

✍ تو هیچ وقت نبودی...
وقتی نرم نرمک،
به کوچه باغ احساسم سرک می کشی؛
و می گویی:
«هستی؟»
هستی ام زیر و رو می شود؛
دریای درونم آشوب می گردد؛
طوفان می دمد،
در بند، بندِ وجودم؛
امّا، چو بازمی نگرم،
می بینم تو نیستی؛
و فقط،
سایه ی توست؛
که وهم انداخته به هوشِ احساسم:
بودنت را!
تو هیچ وقت نبودی؛
حتّی در دلِ شب هایی که:
تا قلبِ سپیده،
به مِهرِ دیدارت،
ستاره شمردم!
حتّی در شبی که گفتی: برمی گردی؛
و من بی تابانه نشستم؛
خواب را شکستم؛
و با قهوه ی احساسم،
چشمان عاطفه ام را،
بیدار گذاشتم؛
امّا، نیامدی!
ثانیه هایم بی تابانه می خواهندت؛
تو که نمی دانی؛
و من، بعد از این،
از سکوت سرشار خواهم گشت؛
دیگر احساسم را تکرار نخواهم کرد؛
ترسِ توست:
فراموش کنی خودت را؛
ترسِ من:
فراموش کنم تو را!
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)
ZibaMatn.IR

الهه‌ی احساس ارسال شده توسط
الهه‌ی احساس


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن