درچل حصار امن تو آسوده خاطریم
تا زنده ایم خادم این صحن و این دریم
این بارگاه ملک سلیمان عشق ماست
چون مور از کرامت تو دانه می بریم
مارا نیاز نیست به غوغای سلسبیل
وقتی که در کرامت مهرت شناوریم
شاهان زنند بوسه به خاک قدوم ما
زیرا گدای خانه ی فرزند باقریم
هرجای سجده درحرمت میشود بهشت
پس با نماز صحن تو از عرشیان سریم
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR