زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.0 امتیاز از 1 رای

غزه
اگرچه آتش و خون بر سر روی تو می ریزد
غبار غم به روی برج و باروی تو می ریزد

میان نارفیقانت به چشمان خودم دیدم
چه شمشیر خیانت ها به پهلوی تو می ریزد

برای کودکان بی پناهت لای لایی کن
که اشک ماتم از چشم بلا جوی تو می ریزد

کبوتر خانه ای از خون میان آشیانه داری
که آثار ستم از زخم ابروی تو می ریزد

هنوز از شاخه های سبز زیتون قصه میگوید
پر و بالی که از فوج پرستوی تو می ریزد

به گوش دخترانت با پریشانی چه می خواند؟
سحرگاهی که بغضش را به بازوی تو می ریزد

به سمت مشرق باریکه ای از نور و آزادی
نگاه قاصک ها از تکاپوی تو می ریزد

به روی موج دریا آفتاب ساحل غزه
تماشای خودش را در پر قوی تو می ریزد

♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن