سه شنبه , ۶ آذر ۱۴۰۳
میل من سوی شما قصد توسل دارد...
الهی فندق بشی سنجاب بشم گازت بگیرم .سمی باشی مسموم بشم برات بمیرم️...
بد جور مریض شدمرفتم دکتر گفته 2 راه بیشتر ندارییا ICUیا I see you️...
حوصله داشته باش،قیمت عشق همیشه بیش از تحمل آدمیزاد بوده است....
فکر نمیکردم اسم این احساسات وحشتناک عشق باشه ......
اگه دوتابودی رو چشمام میذاشتمت حالاکه یکی هستی توقلبم میزارمت️...
شادیهایم هدیه به تو ، کم بودنش را بر من خرده مگیر ، این تمام سهم من از دنیاست...
وه چه شود اگر شبیبر لب من نهی لبیتا به لب تو بسپرمجان به لب رسیده را...
گفتی که به وصلم برسی زود مخور غمآری برسم گر ز غمت زنده بمانم...
این که مداوم سرد و گرمش میکنیلیوان چای صبحانه ات نیست کهدل من است میشکند...
صد بار گفتمش وسط حرف من نخندیکبار خنده کرد بیا عاشقش شدم...
وقتى کسى رو دوست دارى هیچوقت تنهاش نمیذارى؛حتىٰ اگه ازش متنفر باشى!...
در اندک من ، تویی فراوان...
صبح یعنی بغلم باشی و بیدار شومو پریشان کندم موی بهم ریخته ات...
ماجرا این بود... او صادقانه آمد... من دیوانه وار عاشقش شدم ️️...
عشق،تعریف سادهای دارد؛چشمانت......
هر طایفه با قومی خویشی و نسب داردمن با غم عشق تو خویشی و نسب دارم...
فریاد و فغان و ناله ام دانى چیست؟ یعنى که تو را تو را تو را می خواهم...
جااااااااااات اینجااااااااااااست ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ...
این دل که به یادت همه دم مست و خراب استگر بر سر آغوش تو می بود چه می شد ؟...
این سر که ز اندیشه مرا بر سر زانوستگر بر سر زانوی تو می بود چه می بود؟...
آه.. که عشق بس کوتاه است وفراموشی، بس بلند ......
در این جادو شب پوشیدهاز برگِ گل کوکب دلم دیوانه بودنبا تو را میخواست ......
تا وقتى که صداى خنده هات رو نشنیده بودم، هیچ وقت نمیدونستم عشق هم صدا داره...
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...؟!...
دوسش داری ؟پس یادت باشهفقط دوست داشتن کافی نیستعشق مراقبت می خواد…...
دیگه هیچوقت هیچکس اونجوری که اون رفته بود تو عمق روح و زندگی من تکرار نمیشه!...
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولیبار پیری شکند پشت شکیبائی را......
گاهی آدمی دلشفقط یک دوستت دارم میخواهد که نَمیرد ...!...
سهمِ من از تو صدایی است که نه میشود بوسید نه در آغوش گرفت!...
حکایت بارانی بیقرار است اینگونه که من دوستت دارم .........
بعضیا عشقشون مثل بارونِ بهاری میمونه شدید هست ولی زمانش کوتاهه...!...
خلوتپرست گوشهٔ حیرانیِ خودیمیعنی نگاهِ دیدهٔ قربانی خودیم...
شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفانتبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت......
هنر عشق فراموشی عمر است، ولیخلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست...
نَگردم گِرد معشوقی که گِرد دل نمی گردد!...
اگر فرو بنشیند ز خون من عطشیچه جای واهمه تیغ از شما ورید از من!...
در ماندهام به دردِ دلِ بی علاجِ خویش......
مسافرخانه ای سرراهی امآنکه می آیدوآنکه می رودمسافر است!...
تا چند کنیم از توقناعت به نگاهی......
این شهر مرا با تو نمى خواست عزیز......
سوزی که درون دل ما می وزد این بار ؛کولاک شبانه است نسیم سحری نیست......
وقتی قلبم در دل تو می تپد چه جوری از خودم بگویم...
بغل کن مراچنان تنگ که هیچکس نفهمدزخم....روی تن من بود٬یاتو...
️️️️️️دوریِ راه به نزدیکیِ دل چاره شود......
کیستی که مناین گونه به جددر دیار رویاهای خویشبا تو درنگ می کنم …......
عشق شادی ستعشق آزادی ستعشق آغاز آدمیزادی ست...
معشوق من شعر استو هر شعر وقتی نوشته میشود یک وصال است ....
نگاهت آباد ای عشق!اما،پلک بر هم زدنتخانه خرابم کرده است...
گر عشق من از پرده عیان شد عجبی نیستپوشیدن این آتش سوزنده محال است......