پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
انقدر بی حوصلم ک حوصله از من سر میرود...
هیچ نمی گویم فقط سکوت و سکوت و سکوت.دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم و نه حتی حوصله اش.......
گاهی آنقدر بهم ریخته و کلافه ام که می خواهم رو به روی شریک عاطفی ام بایستم؛ بگویم من خسته ام. امروز بیش از حد، در زجر کشیدن و تحمل غم ناتوانم. امروز بیشتر توجهت را به من اختصاص بده. بیشتر دوستم داشته باش. امروز تو جای سهم من هم در این رابطه تلاش کن. کلافگی و بی حوصلگی هایم را به جان بخر. اگر تا کنون تصدقم نرفته ای؛ امروز روز خوبی برای این کار است. یادآوری کن که برایت یک روزمرگی تکراری نشده ام. یک امروز را بیشتر عشق بورز؛ فردا ...
می گویند بی حوصله شده ای آنقدر بی تابی نکن! من بی تاب نیستم...من بی تو ام! منِ بی تو حوصله هیچ کس را ندارد! نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
بی حوصله ام و هیچکس نمیداندزنی که بی حوصله استچندسال طول میکشدتا دوباره موهایش را ببافد ...نرگس ذکریا...
این شهر به تنگ آمده بود از من و افسوسآن کودک بی حوصله دیگر خطری نیست...
بی حوصله ام گلایه ای نیست ولی...لعنت به کسی که بی وفایی کند...
آدم بی حوصله مثل یک گوشیه که باطریش خرابه ، یهو دیدی با هشتاد در صد شارژ هم خاموش شد......
پنجشنبه های بی دلبر... پنج بار*شنبه* است حتی کمی بی حوصله تر......