شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
یک پایان تلخ بهتراز تلخی بی پایان است...
شیرینیات به کام رقیب است و تلخیاش عمری مرا به خلسهی بیداد میبَرَد......
من نباشم چه کسیجای مرا میگیرد؟گاهی از تلخی این فکر،به هم میریزم......
تلخی اخلاق را اندام موزون حل نکرداستکانم شد کمر باریک و چایم تلخ ماند...
من نباشم چه کسیجای مرا می گیرد؟گاهی از تلخی این فکربه هم می ریزم......
تلخی بی کسی امقهوه ی مر غوبم کرد...
مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی،بدان که زندگی می کنی …...
آرزو دارم بفهمی درد راتلخی برخورد های سرد را...
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده استچه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد...