شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
پیدایت نیستراه به انتظار توتب کرده...
رها کن عطر موهاتودلم گم کرده راهشرو ...
منو تهدید به رفتنش کرد ، آروم در گوشِش گفتم راه رو بلدی یا نشونت بدم...
تونل به آدم یاد میده که همیشه یه راهی هست،حتی تو دلِ سنگ...
از زندگی آموختم ...تا با کفش کسی راه نرفتم؛رفتنش را قضاوت نکنم......
چمدان دست گرفتم که بگویی نروم تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی ؟...
سودای سفر/ راه را سنجاق کردزمان ایستادراهرفت....
خودم را به آن راه می زنمشاید آنجامنتظرم باشی......
راه مست بودهر چه که می رفتیمما را به جای دیگری می برد...