سه شنبه , ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای آنکه عاشق نیستی آن دل که بردی پس بدههجری کشیدم سالها عمری که خوردی پس بدهگفتم مگر با دیدنت این درد هجران کم شودبا دیدنت فهمیده ام دل خرج ایمانم شود...
چه کرده ام که به هجران تو سزاوارم...
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرددر پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد...
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولیبار پیری شکند پشت شکیبائی را...
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولیبار پیری شکند پشت شکیبائی را......