پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دوست داشتنت بهانه ایستتا در ایوان بنشینم،و قطره های باران را؛با وسواس کودکانه ای بشمارم!که وقتی می گویم به اندازه ی باران"دوستت دارم"مبادا کم گفته باشم...!!!...
گره کور شنیدی ؟ دل من با دل توفاصله دور شنیدی ؟ تن من از تن تو...
مثل معتادترکت میکنم هربارباز زیر لبمیگویمهمین یکبار!...
این همه فاصله را نمی توانم تحمل کنمخوبِ من طاقتم کم استکم تحملمدارم اتمام حجت میکنمباید دستم را که دراز میکنم برسد به گونه ی زبر مردانه اتبازوی گرمتیا یقه ی پیراهنتبیش از این فاصله را تاب نمی آورممن کم تحملم...
خرداد بیچاره هنوز بهار است ،اما نه باران دارد نه شکوفه ...مثل من که هنوز عاشقم امانه تو را دارم نه نشانت را ......