متن رعنا ابراهیمی فرد
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رعنا ابراهیمی فرد
طولی نکشید
که فهمیدم جزء خودم
هیچ کس نمی تونه کمکم کنه
جزء خودم هیچ کس
از خنده های ته دلم شاد نمیشه
جزءخودم کسی حال دلم رو نمی فهمه
پس فهمیدم ...
قدر خودمو خیلی باید بدونم
رعنا ابراهیمی فرد
وقتی عاشق شد، همه ی زندگی اش را به پایش ریخت!
خودش را از همه جا دزدید، از دنیای مجازی از دنیای واقعی
باور کرد که عاشق است باور کرد که نباید تنها زیست
باور کرد نیمه ی گمشده اش را پیدا کرده است
اما ندانست که در این زمانه...
کمی تغییر کن ...
نه برای دیگران، برای خودت
نه بخاطر شرایط، به خاطر دلت
رعنا ابراهیمی فرد
بعضی خاطره ها را نباید نزدیکش شد
نباید خواست که دوباره تکرار شود
نباید مزه اش را تغییر داد
گاهی ...
خاطره ها با بازگشت ها به همان نقطه
نه تنها به مذاق خوش نمی آیند ،
بلکه ...
ناب ترین
لحظه های زندگی را هم خراب میکنند
رعنا ابراهیمی...
منتظر بهار بودم
تا سراغت را بگیرم!
تا بهانه ای داشته باشم
برای سلامی دوباره ...
خواستم بدانی
بودنت برایم زندگیست!
رعنا ابراهیمی فرد
دارد می آید ...
خورشید وعده ی دیدار نسیمش را داده
و قلبها در تپشی هیجان زده
این را مکتوب کرده اند
دارد می آید
و نگاه ها در آینه های به انتظار کشیده
صف ایستاده اند
سلام ای بهارِ زندگی
دستهای ما ...
بعد از طوفانی سرد
دلش هوایت...
آدم خسته اصلا نمیدونه چی داری میگی؟!
دیگه چیزی از دنیا نمیخواد
که از دستت ناراحت هم بشه
یه دنجِ فراموشی میخواد که همه چیز رو فراموش کنه
یه دل سیر شده از زندگی داره که
میخواد بره و دیگه برنگرده
اصلا براش مهم نیست که چی دربارش فکر میکنی...
سلام ...
سلام بر خیابان های منتظر
سلام بر کلمه ی مرموز خوشبختی
سلام بر نگاه های گرم آفتاب
سلام بر دلهای گره خورده به آینه
سلام بر گلهای شکفته شده
سلام ...
اینجا دختری از جنس بهار
چشم به راه ایستاده!
رعنا ابراهیمی فرد
زیاد درد و دل نکن،بعدش یا قلبت میسوزه یا فکرت داغون میشه!
حرفهایی که از وسط سینه دربیاد به هزار و یک شکل دیگه تعبیر میشه!
رعنا ابراهیمی فرد
آدمها بزرگ می شوند،چه با درد چه با بی خیالی
چه با روزهای پر اندوه ، چه با خنده های سرمستانه
زمان نمی ایستد ، پس درجا زدن مفهومی نخواهد داشت
باید قدم بزنی و پله ها را یکی پس از دیگری بالا بروی
فراموش نکن،
تو باید روزی مقتدرانه...
کمی لبخند بزن
امسال بهار قول داده
خوب باشد
قول داده تمام اندوه ها را
از خیابان ها جمع کند
از خانه ها
از کوی و برزن های خاک خورده!
کمی لبخند بزن ...
رعنا ابراهیمی فرد
دلتنگ هم نیستم
که بگویم دلم برایت تنگ شده!
اینجا هوا صاف است،
آفتاب لبخند می زند
و من یاد گرفته ام ...
زندگی ام را خودم بسازم
رعنا ابراهیمی فرد
عشق را در پیرمردی دیدم که سی سال تمام
برای همسرش گریه می کند
و هنوزَِ هنوزم با نبودنش آشتی نکرده است
آنوقت هستند کسانی که کنارشان هستید اما با بی توجهی زنده به گورتان می کنند
وفا چیزی نیست که در مغازه های سر کوچه بفروشند
دل بزرگی می...
سلام بهار دلنشین!
امسال حالمان گرفته است
می شود با دستهای خوشبویت
غم های ما را با شکوفه های عطر آگینت
آغشته کنی
می شود ما را محکم در آغوش بگیری!؟
رعنا ابراهیمی فرد
زمستان فهمیده بود که بهار می آید
زیر اندازش را زودتر از موعد مقرر جمع کرده و رفته بود!
رعنا ابراهیمی فرد
من زاده ی بهارم!
همان که با گلها آغشته است
همان که دستهایش نویدِ زندگی
آرامش بخشِ نگاه های حزن آلوده است
رعنا ابراهیمی فرد
سال نو را برایت سال نور آرزو میکنم
سال تشعشعِ انرژی های فراوان مثبت
سال امید ،،،
سال آرزو
سال رسیدن به تمام خواسته های کِز کرده
در گوشه ی دلت
🌿سال نو مبارک⚘️
رعنا ابراهیمی فرد
خدا را شکر ...
همینکه در سلامتی به سر میبرم، خدا را شکر
همینکه عزیزانم کنارم هستن
همینکه هر صبح چشمانم به روشنایی باز میشود و روز جدیدی را شروع میکنم
همینکه میدانم با تلاش و صبر مشکلاتم حل میشود
همینکه محتاج دیگران نیستم
همینکه خدا سختی ها صدایم را...
بیداری شبانه از خوشی زیاد نیست
از افکار پریشان ذهن است
افکاری که زنجیر می شونند
روز به روز حلقه های خود را محکم تر می سازند
تا فردی همچون مرا تا انتهای شب بیدار نگه دارند
رعنا ابراهیمی فرد
چگونه باید گفت :
که از قانون بی رحم طبیعت دلگیرم
که من از مرگ بیزارم
رعنا ابراهیمی فرد