پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
غیر معشوق ار تماشایی بود عشق نبود هرزه سودایی بود...
روزگاریست که سودای تو در سر دارم مگرم سر برود تا برود سودایت...
یک لحظه...از نگاه تو کافیست تا دلم...سودا کند دمی...به همه جاودانه ها......
جانِ منی جان منی جان منآن منی آن منی آن منشاه منی لایق سودای منقند منی لایق دندان منقند منی…...
اسکار قشنگترین رویا میرسه به این جمله :به سر سودای آغوش تو دارم....️️️...
سودای دلنشین نخستین و آخرین!عمرم گذشت و توام در سری هنوز...