سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
ازسکوتم چه میدانی در همهمه قصه های دلهره آوری که فریاد سکوت می خوانندمهدی ابراهیم پورعزیزی نجواشعر سپکو @mhediebrahimpoor...
دلتنگتر از من دخترکی ست مانده در راهکه از پشت واژه های درد سازی کوک می کند دلتنگتر از لیلی بی مجنون-مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا-شعرسپکو...
بی تو باهمه ی شهر درگیرممیان موج غم هاییکه پروبال می دهد جنون نشسته بر خیالم را در رقص دیوانه های شهر-مهدی ابراهیم پورعزیزینجوا-شعر سپکو...
خیمه خیمه زد اولین نگاهت پشت دلشوره های بی پناهم تا در آغوش گیرد دردهای خفته ام را در خیمه ی خیال 🌸🍃🌸🍃🌸-شعر -سپکو - مهدی ابراهیم پورعزیزی (نجوا)...
چه روزها باحسرت گذشتدرخانه باغ آرزوهایم پا به پای روزهای بی سرانجام-مهدی ابراهیم پور عزیزی (نجوا)-شعر -سپکو@mhediebrahimpoor...
آسان چه آسان می شود ازیادها رفت وقتی آستانه بوسیدنت سر به طغیان می زند آسان تر از عقربه چشمانت-مهدی ابراهیم پورعزیزی (نجوا)-شعر -سپکو@mhediebrahimpoor...
آغوشسر در آغوش نگاهت می سپارم پشت قصه هایی که فریاد می زد سماجت سکوت را با واژه های غریبی که درآغوش غم می گریست مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا شعر سپکوhttps://t.me/mhediebrahimpoor...
غزل غزلی بافته ام با گیسوان رها شده درگندمزار از جنس گریه های یک ریزی که گونه های بی گناهم را در غزل دلتنگی می شستمهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا شعر سپکو@mhediebrahimpoor...
دیوانهاز دیوانگی ام چه می دانی تنیده شدن در آغوش بی همدمی و اسارت در عمق نگاهی که چشمان تشنه ام را پای رقص دیوانه های شهر می رباید مهدی ابراهیم پورعزیزی نجواشعر سپکو @mhediebrahimpoor...
آبآب در صید نگاهش محو تماشای تو شد تا به تور اندازد آبی چشمانت را - مهدی ابراهیم پورعزیزی شعر سپکو...