یه جایی بین نبودن خیلی چیزا من بودن هایی رو دیدم که بیصدا، زندگی رو ساختن نه توی عکس دیده میشن، نه توی کپشن میگنجن ولی من، واسشون زانو زدم و گفتم: مرسی که هستین. شکر واسه بغضی که بالاخره شکست واسه خوابی که هرچقدر کوتاه، امن بود شکر واسه...
تو را ببینم؛ می بوسم نوازشت می کنم برایِ تو خواب تعریف می کنم تو را ببینم، بغل می کنم تمامِ رویاهایَ م را می بینم وَ به تمامِ آرزوهایَ م می رسم تو را ببینم خوب می شوم، آقا می شوم به تو سلام می دهم نماز می خوانم...