متن خاطرات تلخ شیرین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خاطرات تلخ شیرین
دوری از آغوش تو،
دستان تو،
چشمان تو
بغض نشد،
اشک نشد،
شعر شد،
بر دفتر خاطره هام.
یه جایی بین نبودن خیلی چیزا
من بودن هایی رو دیدم که بیصدا، زندگی رو ساختن
نه توی عکس دیده میشن، نه توی کپشن میگنجن
ولی من، واسشون زانو زدم و گفتم:
مرسی که هستین.
شکر واسه بغضی که بالاخره شکست
واسه خوابی که هرچقدر کوتاه، امن بود
شکر واسه...
قدر بودنت را نفهمیدم...
چه دیر فهمیدم که حضورت گنجی بود که بیدریغ از دست دادم.
هر لحظه در کنارم بودی، با مهربانی، با سکوتی که پر از عشق بود،
اما من، غرق در روزمرگیها، در هیاهوی بیمعنا،
قدر آن نفسهای گرم، آن نگاههای آرام را نفهمیدم.
حالا که نیستی،...