متن طبیعت پاییزی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات طبیعت پاییزی
خورشید از لابهلای برگها میدرخشد،
فرشی از زرد و نارنجی بر زمین پهن است.
رنگها در صبحی شاد، آفتاب را به رقص درآوردهاند،
و لبخند خورشید، سرودِ زیبایِ زمان است.
ریزش برگها، عطری از خزان است
که در هوا میپیچد.
غروب در جنگل پاییزی، شبیه رؤیاییست که آرام خاموش میشود…
خورشید آخرین پرتوهایش را از لابهلای شاخههای برهنه میفرستد،
و برگها در نور نارنجیِ غروب میدرخشند،
انگار هرکدامشان شعلهی کوچکی از خورشید باشند که به زمین افتادهاند.
هوا بوی چوب خیس میدهد، بوی خاکِ نمخورده و سکوت.
باد آرام از...
خوش آمدی، ای ضیافتِ رنگ
و ناگهان، تو از راه رسیدی.
بیخبر نه،
که جهان، مشتاقانه چشمبهراهِ قدمهایت بود.
خوش آمدی، ای پاییز!
آمدی و درختان،
سخاوتمندترینِ عاشقان شدند؛
تمامِ هستیِ سبزشان را
به شرابی از طلا و ارغوان بدل کردند
و به خاک پیشکش نمودند.
هر برگ که میافتد،...
پاییز آمده است
خورشید، مهربانتر از همیشه، مهرش را آرام روی گونههای گلهای کاغذی مینشاند.
حلزونها و پروانهها با شیطنت شبنمها، نقاشیهای پنهان خود را بر برگها رقم میزنند.
نارنگیها، سرشار از مهر انار، با دامن آذر دست در دست میرقصند،
و کودکانهترین شادیهای فصل را در هر گوشه میپاشند....